این همه سکـــــــوت ...

تنها ترین تنها منم 
پسری هستم از جنس تنهایی که
چشمانی منتظر دارد و زخمهای زمانه بر قلبش،
حکم مرگ را برایش صادر کرده است...
یه عمر تنهام خودم خبر ندارم
دلم خیلی گرفته
نمیدونم چرا ولی احساس خوبی ندارم.
دلم میخواد از این جا فرار کنم و برم یه جای دور ...

جایی که هیج کس من رو نشناسه ... هیچ کس نباشه ... سکوت و سکوت و سکون ...

دلم می خواست کسی پیدا بشه و طاقت شنیدن این همه درد رو داشته باشه ...

این همه فکر واسه یه ذهن کوچیک ...این همه درد ...این همه کلمه ی نگفته ...

این همه سکـــــــوت ...

تـــه تنهـایـی ...

خودم با خودم آشتی می کنم
خودم با خودم هی به هم می زنم
من اونقدر تنها شدم بعد تو
که با سایه ام اینجا قدم می زنم
بدون بهونه بدونه دلیل
برای خودم عطر و گل می خرم
مث آدم هایی که دیوونه ان
صدات می کنم اسمت و می برم

...

ته تنهایی همین جاست که میگن
این همون آخر دنیاست که میگن
ته تنهایی همین جاست که میگن
    این همون آخر دنیاست که میگن!!!

برای دانلود آهنگ روی عکس کلیک کنید

من همان شیشه ام ...


دیده ای  شیشه های اتومبیل را وقتی ضربه ای می خورند و می شکنند!؟

دیده ای شیشه خرد می شود

ولی از هم نمی پاشد!؟

این روزها همان شیشه ام؛

خرد و تکه تکه ، از هم نمی پاشم

ولـــــی ..

.

.

شکسته ام ..

خسته ام همین ...

خسته ام همین ....

همین که نه

ی خورده کلافم

بگی نگی هم غم وجودمو گرفته 

البته ی جورایی حس می کنم دارم دیوونه میشم ..

ی خورده داغونم " همین " ...