در راه زندگی
در راه زندگی
با این همه تلاش و تقلا و تشنگی
با این که ناله می کشم از دل
که اب !اب!
دیگر فرسب هم به سرابم نمی برد
پر کن پیاله را
در راه زندگی
با این همه تلاش و تقلا و تشنگی
با این که ناله می کشم از دل
که اب !اب!
دیگر فرسب هم به سرابم نمی برد
پر کن پیاله را
پر کن پیاله را
کاین اب اتشین
دیریست ره به حال خرابم نمی برد
ای جام ها
که در پی هم میشوید تهی
دنیای اتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و ابم نمی برد
گاهی اوقات ارزو می کنم ای کاش تک
پرنده ی عاشقی بودم که میان صد ها
هزار پرنده بتوانم به قله ی بلند سرزمین
هستی برسم و پرواز کنان نغمه سر
دهم که من شیدای تو و عاشقانه
دوستت دارم
دنیای ادم برفی ها دنیای ساده ای است
اگر برف بیاد هست
اگر برف نیاد نیست
مثل دنیای من
اگر تو باشی هستم
اگر نباشی ...!
عشق یعنی جسم وجانم مال تو
عشق یعنی پرسش از احوال تو
عشق یعنی از خودم خسته ام
عشق من .به تو دل بسته ام
هان ای عقاب عشق
از اوج قله های مه اولده دور دست
پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من
انجا ببر مرا
که شرابم نمی برد
این ستاره ام که عقابم نمی برد