تـــه تنهـایـی ...
خودم با خودم آشتی می کنم
خودم با خودم هی به هم می زنم
من اونقدر تنها شدم بعد تو
که با سایه ام اینجا قدم می زنم
بدون بهونه بدونه دلیل
برای خودم عطر و گل می خرم
مث آدم هایی که دیوونه ان
صدات می کنم اسمت و می برم
...
ته تنهایی همین جاست که میگن
این همون آخر دنیاست که میگن
ته تنهایی همین جاست که میگن
این همون آخر دنیاست که میگن!!!
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۲ ساعت 17:20 توسط علی ابراهیم او غلی خیاوی
|

به نام خالق ریحان و بوی خوش آن